بحرين


اين کشور، با 35 جزيره کوچک بزرگ، يک مجمع الجزاير به شمار مي رود . بزرگ ترين جزيره ي آن کشور، بحرين نام دارد که منامه پايتخت را در درون خود دارد. برخي از جزاير بحرين فاقد سکنه هستند و برخي ديگر، فقط به هنگام جذر آب، ديده مي شوند. در بحرين به جز کناره ي حاصل خيز و سرسبز شمالي، بقيه بيابان و شوره زار است. بحرين در واقع، سرزميني کم آب، کم ارتفاع، فاقد کوهستان و بي بهره از رودخانه است و تنها از نعمت چشمه هاي آب شيرين فراوان برخوردار است. بر پايه سرشماري 1374 / 1995 جمعيت آن، 575.927 نفر بود که 196.000 نفر يا حدود يک سوم آن را مهاجرين ايراني، پاکستاني، عماني، کره اي و... تشکيل مي دادند. اقامت خارجيان در بحرين سبب تابعيت آنان نمي شود؛ زيرا دولت کساني را به عنوان بحريني مي پذيرد که از پدر بحريني متولد شده باشند. البته زنان خارجي که به ازدواج مردان بحريني درآيند نيز، بحريني به حساب مي آيند.
مجمع الجزاير بحرين از جهات مختلف از اهميت ويژه برخوردار است. در گذشته، کشور بحرين به دليل ثروت سرشار ناشي از مرواريد، مورد توجه بود. پس از آن، منازعه انگليس و پرتغال براي تصرف بحرين به منظور ايجاد يک پايگاه استراتژيک در خاورميانه، بر اهميت بحرين افزود. بعد از سلطه ي انگليس بر هند، بحرين با تبديل به راه ارتباطي اروپا، خاور دور، شبه قاره هند و کشورهاي خاورميانه، مرکز تجاري بين هندوستان و بين النهرين شد. اهميت استراتژيک امروز بحرين نيز، ناشي از دو چيز است. اول اين که، آمريکا داراي پايگاه هاي مهم نظامي در بحرين است که مهم ترين آن، پايگاه دريايي الجفير است. اين پايگاه بعد از پايگاه ديه گوگارسيا در اقيانوس هند، بزرگ ترين پايگاه دريايي آمريکا در منطقه به شمار مي آيد و مرکز اطلاعات و فرماندهي نيروي دريايي آمريکا بين فيليپين و درياي مديترانه است. به علاوه، نيروي واکنش سريع آمريکا، دو پايگاه المحرق و الهمله بحرين را در اختيار دارد. دوم اين که، بهره مندي بحرين از نفت و گاز از ديگر دلايل اهميت اين کشور است. گرچه پيش بيني مي شود که نفت بحرين تا 1403/ 2024 به پايان برسد؛ (2) اما احتمال کشف ذخاير جديد نفتي در آن کشور وجود دارد، و ذخاير گازي آن نيز بسيار بيشتر از نفت است.
بحرين ابتدا بخشي از خاک ايران بود که اسلام را پذيرفت، (3) و اولين سرزمين خارج از جزيره العرب به شمار مي رود که بدون جنگ پذيراي اسلام شد. اسلام بحريني ها از همان آغاز، رنگ و بوي شيعي داشت. زيرا ابتدا «علاءبن حضرمي» و سپس، «ابان بن سعيد بن العاص» از دوستان و محبان علي عليه السلام، از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، اسلام را در آن جا گسترش دادند.
براساس آمارهاي مختلف در حال حاضر بين 65 تا 85 درصد مردم بحرين شيعه اند. بعد از عراق و ايران، بزرگ ترين حوزه هاي علميه شيعي، در آن کشور قرار دارند. حسينيه ها و مساجد فراواني در بحرين به چشم مي خورند، اما اقليت سني حنبلي و مالکي بر شيعيان مسلط و حاکمند. اکنون بحرين به مرکزي براي تفريحات ناسالم مهاجران، جهان گردان و اتباع خارجي در آمده؛ پاي بندي به مقررات مذهبي و اجراي آن، سست شده، و گرايش به فرهنگ غربي در آن افزايش يافته است. اين حوادث، نشان از اتحاد آشکار و پنهان غرب و دولت سني بحرين براي منزوي کردن و استحاله شيعيان در آن جا دارد.(4) ويژگي هاي ديگر بحرين را مي توان به شرح ذيل برشمرد.
الف - وضعيت اجتماعي و فرهنگي: از لحاظ اجتماعي، نکات برجسته اي در بحرين به چشم مي خورد. اول اين که، مصرف مشروبات الکلي در هتل ها و مراکز تفريحي و توريستي منع قانوني ندارد و با استعمال مواد مخدر، آمار معتادان، جرائم و فساد رو به افزايش است. يکي از دلايل گسترش اين مفاسد اجتماعي، احداث پل 25 کيلومتري فهد بين بحرين و عربستان سعودي در 1363 / 1984 است. وجود اين پل سبب شده تعداد زيادي از خارجيان و بوميان عربستان سعودي تعطيلات آخر هفته خود را در سواحل بحرين بگذرانند. دوم اين که، استفاده از خدمه و پرستاران خارجي در خانه هاي مردم بحرين به يک پديده ي معمولي تبديل شده است، در حالي که سه چهارم اين خدمه غير مسلمانند، و عقايد و سنن خود را به کودکاني که سرپرستي آن ها را بر عهده دارند، منتقل مي نمايند. در نتيجه کودکان امروز و جوانان فردا با تضاد فرهنگي، گسستگي اجتماعي و از خود بيگانگي روبه رو مي شوند. سوم اين که، آمار زنان تحصيل کرده در حال افزايش است و آنان بيش از گذشته جذب بازار کار مي شوند، به طوري که بيشتر معلمان روستاهاي بحرين را زنان تشکيل مي دهند. هم اينک بيست درصد زنان بحريني شاغل اند و ارتباط بيشتري با دنياي خارج از خانه دارند. هم چنين، زنان در بحرين از حق رأي در انتخابات شوراهاي محلي و مجلس برخوردارند.
فارسي زبانان بحرين، نخستين کساني بودند که در آن کشور مدارس قديم و جديد را تأسيس کردند. سال ها پس از آن انگليسي ها چند دبستان با معلمان مصري و عراقي پديد آوردند. آموزش و پرورش در بحرين را مي توان قديمي تر و پيش رو تر از ساير کشورهاي عربي منطقه دانست. با وجود اين که سواد آموزي در مجمع الجزاير بحريني مجاني است اما اجباري نيست. آموزش و پرورش بحرين بر خلاف ساير کشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس، از سوي بوميان اداره مي شود و سيستم آموزشي آن، شبه انگليسي است. علي رغم گسترش آموزش هاي فني و صنعتي، اين کشور هم چنان به نيروي کار خارجي متکي است. مهم ترين دانشگاه بحرين، «دانشگاه خليج» است که در 1359 / 1980 در منامه با کمک دولت هاي کويت، قطر، امارات متحده عربي، عربستان سعودي و بحرين ساخته شد. تحصيل در دانشگاه بحرين هم که با سرمايه گذاري مشترک بحرين، ابوظبي و انگليسي تأسيس گرديده، رايگان است. در بحرين، سال ميلادي، سال رسمي است و تعطيلات رسمي عبارتند از: اول ژانويه، عيد فطر، مبعث پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، عيد قربان، اول محرم، عاشورا، تولد پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم، روز استقلال آن کشور و اول ماه رمضان.
در مقايسه با ساير کشورهاي جنوبي خليج فارس، رسانه هاي گروهي بحرين از موقعيت برتري برخوردارند. به علاوه، تمرکز فعاليت هاي بانکي و تجاري منطقه در بحرين، بر توجه مؤسسات خبري بين المللي نسبت به اين کشور افزوده است. در اين کشور روزنامه هاي اخبار الخليج و Gulf Daily News در زمينه هاي سياسي و اجتماعي و «الجريده الرسيميه» در زمينه درج آگهي هاي رسمي دولتي و هفته نامه هاي اخبار، البحرين و البيرق به ترتيب، از سوي شرکت نفت و وزارتخانه هاي اطلاعات و دفاع منتشر مي شوند. هم چنين، ماهنامه ي الهدايه، Pro File و الحياه التجاره نيز در اين کشور انتشار مي يابند. بحرين، داراي چهار موج راديويي است که به پخش برنامه هاي عمومي، موسيقي، ورزش و مذهبي مي پردازد. هم چنين، برنامه هاي راديويي آمريکائيان مستقر در عربستان سعودي (راديو نيروي هوايي پايگاه ظهران، راديو آرامکو) و برنامه راديوي بوشهر در بحرين دريافت مي گردد. شبکه هاي تلويزيوني بحرين، هشت ساعت از برنامه هاي انگليسي، نه ساعت از ماهواره و يک ساعت از C.N.N. تغذيه مي نمايد. رسانه هاي بحرين دولتي و يا تحت نظارت دولت اند و دولت از انتشار مطالب مغاير با نظام سياسي جلوگيري مي کند.
ب- وضعيت اقتصادي: در اقتصاد بحرين، نکات قابل توجه فراواني مشاهده مي شود. ورود و خروج آزاد سرمايه و پول، مقررات گمرکي ساده، تجارت آسان و پر سود را به همراه آورده و سرمايه گذاري داخلي و خارجي در زمينه نفت و گاز، آلومينيم و طرح هاي صنعتي، به رونق اقتصادي انجاميده است. يک چهارم درآمدهاي اين کشور از راه بازرگاني و تجارت به دست مي آيد. احداث مناطق و شهرک هاي صنعتي و خصوصي سازي صنايع و خدمات، توسعه ي صنعت توريسم و آمار 2/4 ميليوني سياحت کنندگان در 1374 / 1995 چشم اندازهاي جديد اقتصادي پديد آورده است. فقدان ممنوعيت گمرکي و تسهيلات پولي، بحرين را به بهشت تجار و بانک داران تبديل کرده است. تثبيت قيمت دلار از 1359 / 1980 تاکنون و نيز تلاش براي افزايش درآمدهاي غير نفتي از ديگر نکات مهم اقتصاد بحرين به شمار مي رود؛ اما از سوي ديگر، اتکاء فراوان به سرمايه هاي خارجي، وابستگي به کارشناسان غير بومي، کاهش صيد ماهي و مرواريد، غير حاصل خيز بودن 98 درصد خاک اين کشور، تقليل درآمدهاي نفتي، فقر دامپروري، آب کم، کاهش ذخاير نفت و گاز، کسري بودجه، افزايش توقعات اقتصادي مردم، بدهي 2/7 ميليارد دلاري در 1373 / 1994، تورم، واردات گسترده و... نااميدهاي فزاينده اقتصادي را دامن زده است. در مجموع پيروي دولت مردان بحريني از اقتصاد آزاد به سبک غرب نگران کننده است.
ج - حاکميت در بحرين: اميرنشين بحرين در 25 آذر 1350 / 16 دسامبر 1971 رسماً از ايران جدا شد و به عنوان يک کشور مستقل به عضويت سازمان ملل متحد درآمد. اين کشور بر پايه ي قانون اساسي (مصوب 1352 / 1973) داراي سه قوه است. مجلس ملي بحرين در 1352 / 1973 به بهانه ي اخلال در امور کشور، از سوي امير منحل گرديد و مجلس مشورتي سي نفره جايگزين آن شد. مجلس مشورتي، حق وضع قانون ندارد، و تنها به ارائه ي مشورت به هيأت وزيران مي پردازد. در رأس قوه مجريه، امير قرار دارد که يک کابينه با شانزده وزير، وي را در اداره کشور، مدد مي رساند. رياست دولت با نخست وزير است، وي از سوي امير منصوب مي شود. قوه قضائيه براساس قانون اساسي، مستقل از قواي ديگر است، ولي عملاً تابع دولت است. دادگاه هاي بحرين به دو بخش مدني و شرعي و دادگاه شرعي هم به دو بخش شيعي و سني تقسيم مي شود که احوالات شخصي شيعيان و اهل تسنن را به طور مجزا رسيدگي مي کند.
بحرين کوچک ترين کشور حوزه خليج فارس است که به علت کمي جمعيت، وسعت کم، موقعيت جزيره اي، اجباري نبودن خدمت نظام وظيفه، از ساختار ضعيف نظامي و از توان اندک جنگي برخوردار است. بحرين براي مقابله با جنبش هاي داخلي و تهديدات خارجي به تقويت کمي و کيفي ارتش پرداخته، اما با وجود اين، ارتش آن کشور در مواجهه با خطرات برون مرزي، ناتوان است؛ زيرا، تعداد نفرات ارتش 10.700 نفر است که به ترتيب 8.500 1.500 و 700 نفر آن در نيروي زميني ، هوايي دريايي خدمت مي کنند . و نيز ، مهم ترين تجهيزات نظامي آن کشور شامل 106 تانک، 24 هواپيمايي جنگي و دو ناو مجهز به عرشه حمل هلي کوپتر است که به ترتيب در نيروي زميني، هوايي و دريايي به کار گرفته شده اند. هم چنين، نيروهاي شبه نظامي بحرين شامل گارد ساحلي و پليس است که در مجموع 9.250 نفر را در اختيار دارند.
د - سياست ها و خط مشي ها: بحرين از 1259 / 1880 متعهد شد که از مذاکره، انعقاد هر نوع پيمان و اجازه تأسيس نمايندگي سياسي و يا کنسولي، به غير از بريتانيا خودداري کند. سياست داخلي بحرين هم به علت وجود کاپيتولاسيون و دخالت هاي فراوان انگليس، تحت کنترل خودش نبود. اما در بيانيه استقلال در 1350 / 1971 چارچوب جديدي براي سياست هايش ترسيم گرديد که پاي بندي و التزام به کليه قراردادها و عهدنامه ها، منشور سازمان ملل متحد، اساس نامه اتحاديه عرب و هماهنگي با سياست هاي شوراي همکاري خليج فارس از آن جمله است.
با خروج انگليس از خليج فارس، نفوذ آمريکا جايگزين آن کشور در بحرين شد. انگليس در 1350 / 1971 قراردادهايي را با آمريکا به امضا رساند که طي آن، مناطق استقرار خود به ويژه پايگاه مهم دريايي جفير را به آن کشور واگذار کرد. اين پايگاه با کليه تجهيزات نظامي و تسهيلات بندرگاهي، فرودگاه و اسکله بندر سلمان در مقابل بيست و پنج ميليوني ليره استرلينگ در اختيار آمريکا قرار گرفت. پايگاه جفير، مرکز اطلاعات و عمده ترين مرکز فرماندهي نيروي دريايي آمريکا بين فيليپين و درياي مديترانه است. روابط بحرين با آمريکا در همه ي زمينه ها و از جمله بازرگاني در عالي ترين سطح قرار دارد.
بحرين با بيشتر کشورهاي اروپايي رابطه زيادي ندارد. در حوزه ي جغرافيايي آسياي شرقي با چين، ژاپن، کره جنوبي و فيليپين، بيشتر هکاري مي کند. به علت حضور شمار زيادي از نيروي کار هندي، پاکستاني و بنگلادشي در بحرين، با اين کشورها روابط خوبي برقرار کرده است. با روسيه بيشتر در زمينه ي جهانگردي همکاري مي نمايد. از ساف نيز در مسأله فلسطين حمايت مي کند. بحريني ها با بيشتر کشورهاي عربي، روابط خوبي دارند. از جمله، آن ها همواره از حمايت اردني ها برخوردار بوده اند. يکي از علل اين حمايت، اشتغال تعداد زيادي از اتباع اردن در نيروي نظامي و انتظامي بحرين است. اين کشور ، از عراق علي رغم حمله به کويت ، به مناسبت هاي مختلف پشتيباني کرده است .هم اينک، شيعيان بحريني براي زيارت عتبارت به عراق سفر مي کنند. دولت بحرين ضمن شرکت در سرمايه گذاري و باز سازي لبنان، حملات پي در پي صهيونيستي به آن کشور را محکوم نموده و خواهان اقدام فوري جامعه جهاني براي متوقف ساختن اين حملات شده است.
بحرين جدي ترين اختلاف ارضي و منطقه اي را با قطر دارد. اختلاف دو کشور مربوط به نوار باريکي در شمال غربي قطر (زباره) و مجمع الجزاير حوار، پهناي دريايي سرزميني و حدود فلات قاره است. دعوا بر سر جزاير شانزده گانه غير مسکوني حوار به دليل وجود ذخاير نفت و گاز پديد آمد. علاوه بر آن، بحرين ضمن حفظ مالکيت خود بر جزاير حوار، سه مايل از آب هاي اطراف آن را جزء خاک خود مي داند، و به قطر اجازه بهره برداري از اين مناطق را نمي دهد. اين مناقشه امکان دست يابي به تعيين فلات قاره دو کشور را کاهش داده است.
روابط بحرين با عربستان سعودي دوستانه است. ازدواج وليعهد بحرين با دختر وليعهد عربستان سعودي به ارتقاي روابط آنان مدد رسانده است. به علاوه، تعلق خاطر خاندان آل خليفه به سرزمين آبا و اجدادي خود يعني نجد، احداث پل 25 کيلومتري بين دو کشور از سوي سعودي ها ، اعطاي کمک هاي فراوان مالي و اقتصادي به بحرين و نياز کشور کوچک و ضعيف بحرين به چتر امنيتي و نظامي عربستان، به افزايش همکاري و دوستي دو کشور منجر شده است.
پس از استقلال تا 1358 / 1979 روابط دو کشور ايران و بحرين، گسترش بيشتري يافت. به اعتقاد بحريني ها، شاه يک حامي جدي و بزرگ ترين عامل ضد کمونيسم در منطقه بود. از اين رو، آن ها با استقرار و تثبيت نظام جديد ايران پس از انقلاب اسلامي، چندان موافق نبودند. نظر يک شخصيت غير رسمي ايران در مورد لزوم الحاق بحرين به ايران و ادعاي بحرين مبني بر کشف کودتا از سوي يک گروه بحريني مورد حمايت ايران، آن را به ضديت با جمهوري اسلامي سوق داد. حمايت آشکار و پنهان بحرين از عراق در جنگ تحميلي، سردي روابط دو کشور را دامن زد؛ ولي تلاش جمهوري اسلامي ايران در اعزام هيأت هاي سياسي به آن کشور، تا حدي از شدت تيرگي روابط، کاست.
پس از پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران و بر قراري آتش بس در جبهه هاي جنگ، روابط دو کشور رو به گرمي نهاد. به گونه اي که در 1369 روابط ايران و بحرين به سطح سفير ارتقا يافت. با اشغال کويت توسط عراق و بعد از پايان جنگ خليج فارس، همکاري ميان دو کشور گسترش يافت. به حدي که در 1371 رئيس جمهور ايران در حاشيه اجلاس جنبش عدم تعهد با امير بحرين ديدار نمود. اما به علت حمايت وزير امور خارجه بحرين از ادعاهاي امارات متحده عربي عليه ايران (1373) معرفي ايران به عنوان محرک ناآرامي بحرين (1374) و نسبت دادن کودتاي بحرين به ايران (1375) روابط دو کشور مجدداً تيره شد؛ ولي در همين سال با وساطت فاروق الشرع وزير امور خارجه سوريه روابط بهبود يافت.

پي نوشت :

1. در تهيه مطالب اين بحث از کتاب «بحرين» اثر معصومه سيف افجه اي استفاده شده است.
2. بحرين داراي يکي از پالايشگاه هاي مهم خاورميانه است و از طريق پالايش نفت عربستان سعودي درآمد قابل توجه اي دارد.
3. بحرين از دير باز يعني از زمان کوروش، جزو ايران بوده است. هم اينک، ايرانيان دومين تعداد جمعيت ساکن آن کشور، بعد از اعراب را تشکيل مي دهند، و زبان فارسي پس از زبان عربي و انگليسي مورد توجه قرار دارد.
4. دائره المعارف تشيع، جمعي از نويسندگان، ج 3، ص 118 و 119.

منبع:کتاب مسايل منطقه اي ايران